×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

گلايه

ديگر مرا به معجزه دعوت نمي‌كني
با من ز دردِ حادثه صحبت نمي‌كني

ديريست پشت پنجره ماندم كه رد شوي
اما تو مدتي ست اجابت نمي‌كني

قولي كه داده‌اي به من از ياد برده‌اي
گفتي ز باغ پنجره هجرت نمي‌كني

بيمار عشق توست پرستوي روح من
از اين مريضِ خسته عيادت نمي‌كني

باشد برو ولي همه جا غرقِ عطر توست
گرچه تو هيچ خرجِ صداقت نمي‌كني

يكبار از مسير نگاهم عبور كن
آنقدر دور گشته كه فرصت نمي‌كني

گل هاي باغ خاطره در حال مردنند
به ياس‌هاي تشنه محبت نمي‌كني

رفتي بدون آنكه خداحافظي كني
ديگر به قاب پنجره دقت نمي‌كني

امروز سيب سرخ رفاقت دلش گرفت
اين سيب را براي چه قسمت نمي‌كني؟

يعني من از مقابل چشم تو رفته‌ام؟
اين كلبه را دوباره مرمت نمي‌كني؟

زيبا قرارمان همه جا هر زمان كه شد
گرچه تو هيچ وقت رعايت نمي‌كني

جمعه 4 شهریور 1390 - 6:06:45 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

30468 بازدید

21 بازدید امروز

17 بازدید دیروز

45 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements